با تشكر فراوان از سايت jomlak.com
شادباش، نه یک روزبلکه هزاران سال، بگذارآوازه ی شادبودنت، چنان درشهربپیچد، که روسیاه شوند، آنان که برسرغمگین شدنت، شرط بسته اند. هوا بارانی ست ولی شیشه؛ چرا بخار نمیگیری؟ نترس؛ رفت... دیگر اسمش را رویت نمی نویسم! به خطوط پیچ در پیچ حضرت علی (ع) می فرمایند :سرآغاز نامه ی انسان مؤمن خوش اخلاقی اوست. حرف کمی نیست مثل کبریت کشیدن در باد زندگی دشوار است. من خلاف جهت آب شنا کردن را مثل یک معجزه باور دارم. آخرین دانه ی کبریتم را می کشم در این باد... هر چه بادا باد خدا مرا از بهشت راند واز زمین ترساند. نفسم می گیرد توی، هوایی که نفس های تو نیست (سهراب سپهری) هر وقت شکست عشقی خوردی بگو :گور بابای بعضیا، پیش به سوی بعدیا... پروانه ی من در تاری گیر کرده است که عنکبوتش سیر است. گاهی نباید ناز کشید چرا بودنت جورنمیشود من که تمام پازلهای تنهاییم را درست چیده ام..!! گفتم بیا... گفت پاهایم یخ زده! آهای توکه عشق منی/به فکر من باش یکمی/به فکر من که عاشقم/ولی تو بیخیالمی... ﺩﻝ ﮐﻨﺪﻥ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﻫﻤﻪ ﻋﺸﻘﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﻨﻮ ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺭﺳﻮﻧﺪﻩ ﮐﻪ ﺣﺎﻟﺎ ﺗﻮ ﭼﺸﺎﯼ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ انصاف نیست... دختر است دیگر گاهے دلش میخواهد بهانہ های الکے بگیرد به هواے آغوش تو... شآنہ هاے تو که بعد تو آرام..... خیلے آرام در گوشش زمزمه کنے :ببین... من عآشقتم گفته باشم!!!!!!! من درد میکشم... تو اما چشمانت را ببند... سخت است بدانم میبینی و بی خیالی!!!!! لکنت زبان هم بهانه ی خوبی است... هرگز گمان مبر که زخیال تو غافلم.... 'هست' رااگرقدرندانی, میشود'بود'وچه تلخ است 'هست'کسی بودشود! اگه کسی رو دوست داری، نه براش ستاره باش نه آفتاب، چون هردوشون مهمون زود گذرند، پس براش آسمون باش که همیشه بالای سرش باشی. می گویند :خوش به حالت!! از وقتی که رفته حتی خم به ابرو نیاوردی...!
فال قهوه ام، در ته فنجان نگاه می کنم.
سکوت می کنم،
در این فکرم
تو در سر کدام پیچ توقف کرده ای
غدیر مبارک
وقتی کسی باشد که تو را
آنگونه که میخواهی دوست بدارد....
شما مرا از زمین راندید و از خدا ترساندید.
ومن اینک کنار ”شیطان”آرام گرفته ام.
نه مرا از خود می راند,
ونه از هیچ می ترساند...!!!
احمد شاملو
نه میتواند پرواز کند نه میتواند بمیرد!
کسی که واقعا دوستت داشته باشه تو اوجِ اختلافات نه میره، نه میذاره تو بری...!!
شک نکن...!!!!!!!!!!
♡×♡=♡°⇒①
و من به پایش سوختم!!!
گرم شد...
رفت به سوی دیگری!
ﺯﻝ ﺑﺰﻧﻢ ﻭ ﺑﮕﻢ :ﻋﺎﺷﻘﻤﯽ...، ﺧﻮﺏ ﺑﻪ ﺩﺭﮎ
دنیا آنقدر کوچک باشد که آدم های تکراری را روزی هزار بار ببینی...
و آنقدر بزرگ باشد...
که نتوانی آن کس را که دلت میخواهد حتی یک بار ببینی...
برای مزه مزه کردن اسمت....
گرمانده ام خموش خدا داندودلم...
نمی دانند بعضی دردها
کمر خم می کنند، نه ابرو...
قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت |